کد مطلب:193890 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:261

امام علی و تقوا
تقوا را باید از امیرمؤمنان علیه السلام آموخت. با این كه هیچ كس مانند آن حضرت لیاقت خلافت مسلمانان را نداشت و خلافت هم به آن حضرت رو آورده بود، 25 سال از خلافت دور ماند، چرا كه نمی خواست حتی یك لحظه از تقوای الهی دور باشد. وقتی عبدالرحمن بن عوف به حضرت گفت: «ابایعك علی كتاب الله و سنة رسوله و سیرة الشیخین [1] ؛ به شرطی با تو بیعت می كنیم كه به كتاب خدا و سنت رسول و سیره ی شیخین عمل كنی»، چون امام سیره ی شیخین را باطل می دانستند فرمودند: «بل علی كتاب الله و سنة رسوله صلی الله علیه و آله و سلم و اجتهاد رأیی [2] ؛ كتاب خدا و سنت رسول خدا را می پذیرم، اما سیره ی شیخین را نمی پذیرم و به اجتهاد خود عمل می كنم».



[ صفحه 47]



امیرمؤمنان علیه السلام از دنیا و آنچه در آن است بالاتر و بزرگ تر است، بلكه این قیاس جسارت به ساحت مقدس آن حضرت است. درست مانند آن است كه بگوییم فلان مرجع تقلید از پشه بزرگ تر است! هر چند این سخن حقیقت دارد، چنین قیاسی با شأن آن مرجع تقلید سازگار نیست و توهین تلقی می گردد. قیاس امیرمؤمنان با دنیا و با تمام نعمت هایش فقط به علت كمی معلومات ما است؛ چرا كه اگر از دنیا و نعمت های آن چیزی بالاتر سراغ داشتیم آن حضرت را به آن قیاس می كردیم؛ كسی كه در عین لیاقت رهبری جامعه، 25 سال از عمر شریف خود را صرف كشاورزی و چاه كندن و بیل زدن كرد. به راستی اگر جز ماجرای زندگی آن حضرت هیچ دلیلی بر بی ارزشی دنیا نزد خدا وجود نداشت، همین یك دلیل برای اثبات بی ارزشی دنیا نزد خدا كافی بود. اگر دنیا برای ذات اقدس الهی ارزش می داشت، دنیا برای بالاترین بندگانش چنین با زحمت سپری نمی شد. در احوال آن حضرت نقل شده است كه در طول سال فقط یك بار گوشت میل می فرمود آن هم در روز عید قربان. منطق علی علیه السلام این بود كه رئیس مسلمانان باید در امور معیشتی با ضعیف ترین مسلمانان مساوی باشد. از این رو در روز عید قربان كه همه گوشت نصیبشان می شد گوشت می خوردند.

روزی امیرمؤمنان وارد منزل شدند و به وی جگر سرخ كرده به مشام مباركشان رسید. پرسیدند: این چیست؟ عرض كردند: بستگان یكی از همسران شما شتری نحر كرده و قدری گوشت و جگر آن را برای همسرتان هدیه فرستاده اند. حضرت با كمال متانت فرمودند گوارا باد.

آنان كه می خواهند اوج تقوای حقیقی را بنگرند به علی علیه السلام كه حق مطلق است بنگرند. ایشان با آن كه خویشتن را ملزم كرده بودند كه در سال یك بار بیشتر گوشت نخورند، این امر را حتی بر نزدیك ترین بستگانشان تحمیل نمی كردند. البته ناگفته نماند كه اگر همسر ایشان به آن حضرت اقتدا می كرد كار پسندیده ای بود، اما علی علیه السلام در این خصوص امر نمی كرد و فشار نمی آورد، بلكه می فرمود: گوارا باد. به دنبال این فرمایش، همسرشان تا زنده بود هیچ وقت مریض نشد و حتی یك بار هم به سر درد معمولی گرفتار نشد.



[ صفحه 48]



متقی شدن نیاز به آموزش و آگاهی دارد و ملاك تقوا ائمه اطهارند. در غیر این صورت و بدون شناخت تقوای حقیقی چه بسا كار خوبی بد پنداشته شود یا كار ناپسندی در جامه ی پسندیده ای جلوه كند. اما اگر اعمال آن بزرگواران الگوی ما قرار گیرد، دیگر چنین اشتباهاتی رخ نخواهد داد.

امام كسی را مجبور نمی كند كه از او تبعیت نماید. شاگردان مكتب او نیز به وی اقتدا می كنند. در حالات یكی از علمای زاهد آمده است كه خودش در كمال زهد و تقوا زندگی می كرده، اما هیچ گاه بر اهل خانه و نزدیكانش سخت نمی گرفته و هیچ كاری را بر آنها تحمیل نمی كرده است. شاید گاهی اوقات نصیحتی می كرد، اما در چیزی كه جزو واجبات نیست، هیچ گاه اصرار و الزام نمی كرد. در جایی كه خدا الزام نكرده، بنده خدا هم نباید الزام نماید. این خود یك مسئله شرعی است و عموم مردم به آن مبتلایند و موظفند این مسئله را هر چند در رساله های عملیه نیامده، بیاموزند.

هیچ كس حق ندارد انجام مستحبات و ترك مكروهات را بر اطرافیان خود الزام كند، مگر از باب تربیت. پس اگر الزام به كاری غیر واجب، مقدمه ی امر واجبی همچون تربیت باشد جایز است و الا جایز نیست.

كسی حق ندارد فرزند خود مجبور به خواندن نماز شب یا نماز غفیله و یا گرفتن روزه ی مستحبی نماید. در این زمینه حتی به اندازه ی یك اوقات تلخی هم حق ندارد. شخصی می گفت: من خودم گاهی روزه ی مستحبی می گیرم و فرزندانم را نیز به این كار تشویق می كنم، اما آنها توجهی نمی كنند از همین رو با آنها قهر كرده ام. آیا چنین قهری جایز است؟ بنده خدا حق ندارد، چیزی را كه خدا واجب نكرده واجب كند.

در روایت آمده است: «و جعل لكل شی ء حدا و جعل علیه دلیلا یدل علیه و جعل علی من تعدی ذلك الحد حدا [3] ؛ خداوند برای هر چیزی حد و حدودی قرار داده است و هر كس از این حدود تجاوز كند نیز حد و كیفر معینی دارد».

دین اسلام آن قدر دقیق است كه اگر قرار باشد هشتاد ضربه شلاق به كسی بزنند نباید



[ صفحه 49]



آن را به 81 ضربه تبدیل كرد و اگر كسی چنین كند آن یك ضربه ی اضافه را به خودش خواهند زد. جایی كه لازم است شلاق را از وسط آن بگیرند و حد جاری كنند باید این گونه باشد و در غیر این صورت قصاص خواهد داشت.

مرحوم حاج آقا حسین قمی از مراجع تقلید عصر حاضر است. ایشان هر روز از كربلا به زیارت امیرمؤمنان علیه السلام در نجف می شتافتند، روزی شیخ محمد خراسانی كه از منبرهای معروف آن زمان بود، حاج آقا حسین قمی را در صحن مطهر مرتضوی ملاقات كرد. آن بزرگوار كه از لحاظ سنی از حاج آقا حسین قمی بزرگ تر بود، بدون آن كه قصد اهانت داشته باشد به آقا حسین فرموده بود: آقا، وظیفه شما این نیست كه هر چند روز یك بار به نجف بیایید. مرحوم حاج آقا حسین قمی نیز فرموده بود: چشم، و به نصیحت ایشان عمل كرده بود؛ چرا كه دیده بود حرف درستی می زند. تقوا چیزی جز این نیست. رعایت حدود و وظایف، تقوا است. البته، در راه كسب تقوا محاسبه ی نفس و استقامت لازم است. خدای متعال لطف كرده و به مؤمنان نعمت ایمان ارزانی كرده است. آنها نیز در عوض باید بكوشند هر روز مقداری از شیطان فاصله بگیرند. خدا بر شیعیان منت نهاده و نعمت ائمه اطهار علیهم السلام را به آنها داده است كه یك پارچه نور و مشعل هدایتند. دیگران جز مشتی خرافات چه دارند؟ شیعیان بر سر حوض اهل بیت علیهم السلام مهمان خواهند بود و این بزرگ ترین نعمتی است كه خدا به آنها ارزانی داشته است، نعمتی كه اگر همه درخت های روی زمین تبدیل به قلم، و تمام آب دریاها مركب می شد و جن و انس می نوشتند هم چنان نمی توانستند ارزش و مقدار آن را بنویسند. حتی دیگر ادیان حتی یك هزارم افتخارات شیعیان را هم ندارند.


[1] بحارالانوار، ج 31، ص 398.

[2] همان.

[3] كافي، ج 1، ص 59.